سفارش تبلیغ
صبا ویژن
  تله روباه - مائدة من السماء
[ و فرمود : ] اگر دو پایم را در این لغزشگاه استوار ماند چیزهایى را دگرگون کنم . [نهج البلاغه]
منوی اصلی

[خـانه]

[  RSS  ]

[شناسنامه]

[پست الکترونیــک]

[ورود به بخش مدیریت]

کل بازدیدها:----182401---
بازدید امروز: ----28-----
بازدید دیروز: ----27-----

درباره خودم
تله روباه - مائدة من السماء
بلال در دایرة المعارف اسلامی به موذن پیامبر معنی شده است ، او بزرگ مردی است که تاریخ نه زبان توصیفش را می داند ونه می تواند بگوید . بلال صدای اسلام بود در اتصال نیایش بنده بر مدار پرستش و تواضع ؛ او رعد آسمان دلها بود در اوقات صلاة . واینک 1400 سال و اندی از حیاة آن یاور دلیل کائنات می گذرد و صدای دخت نبی اکرم بر فضای مدینه می پیچد که فرمود :بلال بار دگر یاد رسوا خدا را تداعی کن . و من مفتخرم که هم نام اویم و اسمم بر مسمی سایه افکنده تا همچون او مبلغی بر مذهب خویش باشم . خانوادگی ام الفت و از دیار دارالمجاهدین همدانم ، شهرم را دوست دارم و در آبادی اش کوشا هستم. ایام تحصیل کلاسیک را به ترتیب در تهران ، اصفهان و همدان گذراندم و بعد از گرفتن دیپلم ریاضی فیزیک ، همزمان در دانشگاه اراک رشته کشاورزی و حوزه علمیه قم پذیرفته شدم و باتوکل بر حضرت دوست قدم در راه سربازی آخرین حجت خدا گذاشتم تا علوم دینی را بشناسم و دیگران را نیز در حد توان سیراب کنم ، انشاء الله و هم اکنون بعد از هفت سال حضور در قم المقدسه مشغول تحصیل در پایه هشتم هستم.
درباره وب نوشت
تله روباه - مائدة من السماء
چشمانم فغان می کشد و صدای حنجره ام به جایی نمیرسد ، دلم از بیعدالتی ها خون است و پایم خسته از مبارزه بی امان ، وقتی می توانم آسوده خاطر بمانم که با چرخش سرم جز آرامش انسانها چیزی نبینم ، فلسفه زندگانی ام را بر پایه لذت خواهی بنا داده ام که به لذت نخواهم رسید مگر با سعادت تک تک افراد بشر که آن نیز میسر نخواهد شد مگر به پیچش ذکر الله در برّ و بحر جهان که (الا به ذکر الله تطمئن القلوب ) مائده نقد و تشکر است از خودم و عملکرد جامعه و هر آنچه مفید در ره عشق نامندش ، مینویسم تا آه درونم را بر همگان بنمایانم و شور وجودیم را بر دنیا بتابانم و بر هدفم استوار تا آن نور سبز منتظَر چهره بر عالمیان بگشاید . مائدة من السماء را منبری مجازی در دهکده مجازی میدانم و میکوشم تا مبلغ احسنی باشم . و اگر از چگونگی نام نهادن مائدة من السماء بر وب نوشتم بپرسی، گویم که تفال بر کتاب الهی زدم و آیه ذیل به ارمغان وارد شد : ((اللهم ربنا انزل علینا مائدة من السماء )) مائده /114
فهرست موضوعی
جامعه[7] . نقد فیلم[7] . درباره خودم[5] . شیعیان یمن[3] . اینترنت[3] . امنیت اجتماعی[2] .
بایگانی
نگاهی به گذشته
اوقات
ساعت 8:7 صبح 103/9/2
لینک دوستان

پیاده تا عرش
ولایت عشق
کالبد شکافی جون مرغ تا ذهن آدمیزاد !
تکنولوژی کامپیوتر
رنگارنگه
ایحسب الانسان ان یترک سدی
رند
حوریب
دست نوشت
سوتک
. : آدم و حوا : .
چفیه
همکلاس
خانم ناظم
فدایی سید علی
آرامش جاویدان در پرتو آموزه های اسلام
سوزنبان
حزب الله هم الغالبون
دم مسیحائی
منطقه 727
شهید سید محمد شریفی
علوم قرآنی Quranic Sciences
صفحه‏ی بیست و یکم
حقوق زن
حزب اللهی مدرنیته
طعم شیرین دو دقیقه
نقد مَلَس
نسیمی از بهشت ...
14 معصوم
شهدای غریب
..:: کافه دانشجو ::..
تا ریشه هست، جوانه باید زد...
مائده من السماء
و خدایی که در این نزدیکیست
« عـشقی »
طلبه ای طالب یار
شهیدستان

یا سید علی تا فتح قدس و مکه
تارنگاشت های یک زن::antifeminist
دل گویه های یک مجاهد
روزنامه دانشجویی
گنبد افلاک
مدیر پارسی بلاگ
دیدار یار
روایتی دیگر
نسل خمینی
آهستان
بزمانه
حدیث عشق
کامران نجف زاده
خاکریز
جهان آینده
مجاهدین
دنیای راه راه
هر کی به هر جا رسید با دلش رسید - چشم دل

درباره ی هیچ چیز و همه چیز
اکباتان نامه (خودم)
مسیحای من
علوم جهانی
زن نوشت

لوگوی وبلاگ
تله روباه - مائدة من السماء
جستجوی وبلاگ
 :جستجو

با سرعتی بی نظیر و باور نکردنی و اعجاب انگیز متن یادداشتهارا کاوایش کنید!

موسیقی وبلاگ
اشتراک در خبرنامه
 

نویسنده مطالب زیر:   بلال الفت  

عنوان متن تله روباه جمعه 87 فروردین 2  ساعت 8:45 عصر

 

روباه مامان : زمستان امسال از وقتی که گاز لونه قطع شده ، دیگه توان و بنیه برام نمونده این شوهره هم انگار نه انگار ، هر چی بهش می گم نون باگتمون تموم شده میگه ( نانوایی گازش قطع شده پخت نمیکنه) ، باز خوبه این آینه جهیزیه ام باقی مونده، و گرنه گوش شنوایی پیدا نمیشه ، پیر شدم ،گوشام سنگین شد ، سمام کم کم شروع کرده به درد گرفتن ، فکر کنم آرتروض گرفتم ...

بچه روباه : مامان مامان برای امروز یه شام پیدا کردم ...

روباه مامان : چی عزیزم ، گشنه پلو با خورشت دل ضعفه

بچه روباه : نه باور کن مامان راست می گم

روباه مامان : چی شده یالا کلافم کردی

بچه روباه : یه مرغابی افتاده توی دریاچه، اونم با سر ، سرش رفته تو یخها ، عین کبک

روباه مامان : خوب بدو بریم ،پوستین پشمیت رو بپوش که پوزت یخ نزنه

بچه روباه : مامان؟وا نمی ایستی بابا بیاد، آخه وسط دریاچه افتاده ، نمی شه تنهایی بریم ؟

روباه مامان :اونو می خواهم چکار ، میخوام سر به گردنش نباشه ، هر چی میکشم از دسته اون پدر فلان فلان شده است؟

...........................................

در دریاچه

..............

روباه مامان : اه عجب لقمه چربی ، ببین من چطور می گیرمش ، یاد بگیر...

بچه روباه : مامان مواظب یخ زیر پات باش ؟

روباه مامان : آخ

....صدای شکستن یخ.....

روباه مامان : برو سراغ بابات ، زود باش بگو عزیزش افتاده تو آب ، زود باش

بچه روباه : مامان پس مرغابی چی؟

روباه مامان : دیوونه من مهمترم یا مرغابی

روباه مامان : بدو ، تا بابات نباشه مرغابی بی مرغابی؟اول بابات بعد مرغابی

آخه...

__رضا بدو طعمه افتاد توی تله ،مرغابی رو بردار که روباه رو گرفتیم.

 


  نظرات شما  ( )


 

Powered by : پارسی بلاگ
Template Designed By : MehDJ